نویسه جدید وبلاگ
دراتاق من طنینی بود از برخورد انگشتان من با اوج .... در اتاق من صدای کاهش مقیاس می آمد .... لحظه های کوچک من تا ستاره فکر میکردند .... خواب روی چشمهایم چیزهایی را بنا می کرد .... یک فضای باز .... شنهای ترنم .... جای پای دوست ....
دراتاق من طنینی بود از برخورد انگشتان من با اوج .... در اتاق من صدای کاهش مقیاس می آمد .... لحظه های کوچک من تا ستاره فکر میکردند .... خواب روی چشمهایم چیزهایی را بنا می کرد .... یک فضای باز .... شنهای ترنم .... جای پای دوست ....